اول به زورخانه چو رفتی
آری زمین به نام جهان آفرین ببوس
از پهلوان و مرشد و از پیش کسوتان
سر نه به آستان و پس آستین ببوس
خواهی که نور چشم شوی پیش این و آن
پیشانی و جبین و رخ این و آن ببوس
دست خدای را به حقیقت بدست گیر
این شعر را بخوان و زمین را چنین ببوس
کای لنگر زمین و زمان ، جان هراحد
دست من است و دامن تو یا علی
مفتون همدانی