* این یک "روضه" است. اگر آمادگی ندارید مطالعه نکنید .
آب... دشمن... خیمه... گریه...
بچه ها و زنها... پدر... زینب... وداع با "عبدالله رضیع"
... و او "تلظی" می کرد، چون ماهی ها . لب ها باز و بسته می شد
برای آب : یک قطره بسش بود .
اما سنگدلان نشنیدند. ... حرمله ... سفیدی گلو ...
عظیم ترین مصیبت برای امام حسین (ع) ...
دستها را زیر گردنش گرفت و آن خونها را به آسمان پاشید ...
حتی یک قطره از خونش بر آن زمین نچکید: همه به آسمان رفت.
و شاید آن یک مشت همه خون "علی اصغر" بود.